Quantcast
Channel: مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد...
Browsing latest articles
Browse All 22 View Live

8 مورد

۱) در هر مرحله از زندگی آدم به چیزهای جدیدی پی می برد... در هر سنی کشفیات جدید .. هر بار هیجان جدید و کلی ذوق و شوق که "من خودم فهمیدم"یا "من می دانم" . و هیچ وقت به حرف بزرگترها گوش نمیدهد که می...

View Article



Article 8

گاهی وقتا "خدا"با همه ی خوبی و بزرگیش آدمو می کاره. سر کار می ذاره. تا به جای علف زیر پاش خودش "سبز"بشه... (!)می خواستم "خدا"رو یه رنگی بزنم...اما هرچی فکر کردم نفهمیدم خدا چه رنگیه...

View Article

حسرت!

این رسمش نیست خدا...نیست...شده ای مصداق کامل "پارسال دوست امسال آشنا".... همیشه ی خدا وقتی توی روضه می نشستیم و مداح می گفت: آی مدینه رفته ها!! ....که چی؟ حرصم میگرفت....چه فرقی می کرد؟ الان چه فرقی می...

View Article

Article 6

این جا کسی برای کسی کس نمی شود.... ¤ حواستو جمع کن بگرد...ببین نیستی...حذفت کردم عزیز دلم! ¤ چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی تو صنم نمی گذاری که مرا نماز باشد

View Article

Article 5

راستی آیا کودکان کربلا تکلیفشان تنها دائماْ تکرار مشق آب! آب! مشق بابا آب بود؟! این روزها نمی دانم ناراحت مصیبت امام حسین باشم یا خوشحال از دیدن بابا؟!

View Article


Article 4

چرا سکوت می کنی؟ تو با همین سکوت سرد و با همین نگاه های پر ز درد مرا تباه می کنی... چرا نگاه می کنی؟ تو با ستاره ای نهفته در سراب شبیه چشم های پر ز خواب مرا سیاه می کنی... امید مرده ام ! برو به دست ها...

View Article

Article 3

"بودن"کار سنگ هاست بر خیزیم و "شدن"را بیاموزیم. واهمه و خیال بافی و بی دست و پایی و مردد ماندن همه از عوارض زندگی نکردن است. در جایی که "زندگی"هست از "مرگ" -نیز- پروایی نیست. از مرگ هم اگر می ترسیم-...

View Article

بی ، انتها

"او"وقتی مُرد، که مُرد. مخدوش، خط خورده، تاخورده، دورافتاده... دور،افتاده!! بی خنده، بی گریه! سنگ، سنگین، قلب، فشار، اشک! بی ارزش، بی ادعا، بی محتوا، بی کس....! خواب، خوراک، اکسیژن، "او"، مرگ..!...

View Article


Article 1

"اگر من در بهشت باشم ولی به من بگویند : تو حق نداری جهنم را به این بهشت ترجیح دهی من از آن بهشت بیرون می روم."محمدعلی جمالزاده "هرگز به یاری سران و امیرانی که اقتدارشان بر پایه ی بندگی ملت است...

View Article


انشای توصیفی

مقطع راهنمایی که بودیم، درسی داشتیم به نام "انشا". معلم انشامون با معلم ادبیات فارسی مون یکی بود. سال اول راهنمایی، خانم دانشفر! خانم مهربانی بود. خیلی سخت گیر نبود و به خاطر اخلاقشون هیچ وقت کسی ازشون...

View Article
Browsing latest articles
Browse All 22 View Live




Latest Images